خدایا...دهانم را بو کن!...ببین...بوی سیب نمیدهد!

..من هیچ وقت حوایی نداشتم که برایم سیب بچیند!

...میدانی یک آدم بدون ِحوایش چقدر تنها میشود؟!
...
...میدانی محکوم بودن چقدر سخت است

وقتی که گناهی نکرده باشی و حتی سیبی را نبوییده باشی؟!

...میدانی حوای بعضی از آدم هایت میگذارند و میروند؟!

...میدانی که میروند و جلوی چشم آدم، حوای دیگری میشوند؟!

...نمیدانی!

...تو که حوا نداشته ای هیچ وقت!

...ولی اگر میدانی و باور کرده ای خستگی ام را، این آدم را ببر پیش خودت!.

..خسته ام از زندگی...دهانم را بو کن!...ببین...بوی سیب نمیدهد!!...

نظرات شما عزیزان:

تنها

ساعت12:51---28 فروردين 1391

آری.

خدایا دهانم رابو کن ببین بوی سیب نمی دهد.

میترا

ساعت11:46---15 شهريور 1390

واقعا عالی بود. نمی دونم چی بگم. عالی بود

فروزان

ساعت23:01---3 ارديبهشت 1390

همه متن هاي كه گذاشتي بي نظيره اين ديگه توصيف كردني نيست. شاد باشي هميشه

آناهیتا

ساعت14:57---27 فروردين 1390

یکی از بهترین متن هایی بود که تا حالا خوندم
دمتون گرم آقای امیر

آناهیتا

ساعت14:56---27 فروردين 1390

[وب سایت]

سلام امیر آقا .
متنی که گذاشتید فوق العاده قشنگ بود
موفق باشید
ممنون به من سر زدید
تا بعد

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: